لب هایم خشکیده
همچو کویری گسترده
مرا به یک بوسه مهمان میکنی !!!
از دریا یک جرعه آب کمتر
چیزی نمی شود که / می شود ؟!
... اما / من را برای لحظه ای زنده میکنی
با تمام غرور کویری ام التماست میکنم
مرا به یک بوسه مهمان میکنی !!! ...
شهریوریها
یه فرشتهٔ پاکان
مهربونو بی‌پروا
با تک تک سللشون عشق میورزن
چون عشق یه احساس مقدس
دنیای شهریوریها کوچیکه
ولی وقتی وارد دنیاشون میشی انقدر قشنگ که
دوست نداری از دنیاشون بری بیرون
وقتی یه آدم بد دنیای یه شهرییوری رو خراب کنه
یعنی بالای یک فرشترو شکسته
وقتی اون فرشته نتونه دوباره پرواز کنه
قلبش میشکنه
مثل بارون پیییزی گریه میکنه کم‌کم
وجودش زرد میشه میمیره
تا وقتیکه یکی
وقتی یه آدم بد دنیای یه شهرییوری رو خراب کنه
یعنی بالای یک فرشترو شکسته
وقتی اون فرشته نتونه دوباره پرواز کنه
قلبش میشکنه
مثل بارون پیییزی گریه میکنه کم‌کم
وجودش زرد میشه میمیره
تا وقتیکه یکی بیادو یه دنیای جدیدو بهش بده تا تبر بتونه بعل دربیروو
به اوج بره
ققتی که اون فرشتهٔ کوچولو به اوج برسه
زیبا‌ترین لحظه‌های زندگی‌شو بتو اهدمیکن
این فرشته یه پاک یه شهریوری .....!!!!
چشم چشم دو ابرو ، نگاه من به هرسو
پس چرا نیستی پیشم نگاه خیس تو کو؟
گوش گوش دوتا گوش یه دست باز یه آغوش
بیا بگیر قلبمو یادم تو را فراموش
چوب چوب یه گردن جایی نری تو بی من
... دق میکنم میمیرم اگه دور بشی ازمن
دست دست دو تا پا ، یاد تو مونده اینجا
یادت میاد که گفتی بی تو نمیرم هیچ جا ؟
شهریوریها همیشه آرومن مثل فصلشون میمونن
گرمای وجود یه شهریوری اولش خیلی سوزانه ولی وقتی به حد متوسط میرسه
معتدل میشه
یه شهریوری واقعی کسیه که با آتیشه تند میاد تو زندگیت
بعد از یمدت معتدل میشه
یه زندگی رویا یی رو برات میسازه
آتیشه عشقش میسوزونتت ولی
صبوری رفتارش آرومت میکنه
گرمای وجودش گرمت میکنه
حرفهای قشنگش آرومت میکنه
قلب بزرگش همیشه اشتباهاتتو میپوشونه
محبت درونش عشق بهت یاد میده
کسی که یه شهریوریو داره کل دنیارو داره ....
بایــد غمو پیدا کنم * شاید هنوزم دور نیست
غم ساده دل کندش * ولی عاشقی بی تقصیر نیست
با اینکه غم سخته ولی * من بی توام،تو بی منی
آره عجیبه دشمنی * توهم منو خط میزنی
کی بایه جمله مثل من * میتونه غم رو دور کنه؟
اون لحظه های آخرم * عاشقها رو باز جور کنه؟
میترسم از این شب سرد * این دنیایِ پرِ غرور
میترسم از این شب سرد * این دنیایِ پرِ غرور
وقتی برام بوس میدادی * میدیدمت از راه دور
آخر یه روز این غمو درد * صبرِ منو سر میکنه
عشقت داره قلب منو * زیادی پرپر میکنه
باید غمو پیداکنم * هرروز تنهاتر نشم
رازی به این دوریِ تو * شاید یه کم درد بکشم
يادمان باشد....
كه فروغ مي گويدكوچه اي هست كه قلب من آن را از محله هاي كودكي ام دزديده است!
يادمان باشد....
كه فريدون بدون مهتاب به چه حالي از آن كوچه گذشت!
يادمان باشد....
كه پشت هيچستان سهراب جاييست كه در آن تنهايي،تنها چيزيست كه هست!
يادمان باشد....
گاهي دو سه خط شعري مي تواند چه آسان باز كند دل يك خسته دل تنها را
يادمان باشد....
كه حرفي نزنيم،نگاهي نكنيم، خطي ننويسيم كه بشكند دل عاشقان دنيا را
يادمان باشد....
سنگ آنقدرها هم كه مي گويند سخت نيست شايد شكسته كسي نرمي دل ساده اش را
يادمان باشد....
كه ديروز گذشت، امروز در پي ديروزيم اما خود نمي دانيم از فردا چه مي خواهيم!
يادمان باشد....
همه ي رفتن ها بعد از آمدها نمي آيند، گاهي وقت ها ما فقط مي رويم بي آنكه آمده باشيم!
حا لم عوض میشه ، اسم تو که باشه * شعرِتو بارونه،اَرِنجت همراشه
اون گوشه از خونم،که مالِ هیچکس نیست * مالِتوء عشقم،اصلا مشخص نیست
بی اعتمادم کن به همه ی شعرااینکه با من باش * کنارمن تنها،کنارمن تنها
از اولین بیتت فهمیده بودم زود * شِعرای قبل از تو سوء تفاهم بود
اونقدر گوش میـــدم تا که همه کَر شن * باحسرت هر روز از کنار من رد شن
آمار مطالب
کل مطالب : 381
آمار کاربران
آمار بازدید
آمار
وب سایت:
.gif){kind=small}
- 1392/8/14
.gif){kind=small}
.gif){kind=small}
.gif){kind=small}
.gif){kind=small}
.gif){kind=small}
.gif){kind=small}